سیزده
سرنوشت :
سلام
بالاخره و بعد از سال ها تصمیم گرفتم یه دفتر مجازی داشته باشم
چقدر خوشحالم که افتتاح این دفتر مجازی با نام ((سیزده)) در ((13)) رجب اتفاق افتاد
هنوز تصمیم خاصی برای محتوای دفتر مجازیم نگرفتم !
اما فعلا با آخرین غزلم شروع می کنم :
سر ریز زخم های دلم شد جزام ها
باید رسد به گوش کسی این پیام ها
هابیل های قصه همیشه برادرند
با گرگ های قصه و در چنگ دام ها
قابیل ها همیشه به مقصد نمی رسند
ما که نمی رسیم شدیم از کدام ها
تاریخ را همیشه غالب میدان نوشته است
شاید چنین نبوده تمام قیام ها
گاهی زمان خاتمه باید سلام کرد
پس آخرش نبود سلام تمام ها
وقتی سلام هیچ کسی بی طمع نبود
دلخوش نباش دگر از سلام ها
هنگام رفتنت همه دنیا خراب شد
هر لحظه لحظه زلزله میشد ز گام ها
....
یک بیت هم برای عمه ی سادات گفته ام:
لعنت به چشم های هرزه و لعنت به بام ها
پا نوشت :
بیت آخر بی ارتباط نیست به این روز ها
راستی امروز ((13))/2014/05 هم هست
این هم یک سیزده دیگر !!!!